(30)گاهی بی بهانه

دلم‌ می‌خواست‌ در عصرِ دیگری‌ دوستت‌ می‌داشتم‌

در عصری‌ مهربان‌تر و شاعرانه‌تر

دلم‌ می‌خواست‌ تو را

در عصرِ شمع‌ دوست‌ می‌داشتم‌

در عصرِ هیزم‌ و بادبزن‌های‌ِ اسپانیایی‌

و نامه‌های‌ِ نوشته‌ شُده‌ با پَر

و پیراهن‌های‌ِ تافته‌ی‌ِ رنگارنگ‌

نه‌ در عصرِ دیسکو

ماشین‌های‌ِ فراری‌ و شلوارهای‌ِ جین

دلم‌ می‌خواست‌ تو را در عصرِ دیگری‌ می‌دیدم‌

عصری‌ که‌ از آنِ نقاشان‌ بود

از آنِ موسیقی‌دان‌ها...

عاشقان‌

شاعران‌

کودکان‌؛

و دیوانگان‌!

ولی‌ افسوس‌

ما دیر رسیدیم‌

ما گل‌ِ عشق‌ را جستجو می‌کنیم‌؛

در عصری‌ که‌ با عشق‌ بیگانه‌ است‌...



                         
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.